جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
بررسی تطبیقی تحلیلی نظریه خطای جان مکی و نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدی کشمیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر کوششی است در راستای تبیین و تحلیل و مقایسه دو نظریه فرا اخلاقی که از سوی جان مکی تحت عنوان «نظریه خطا» و سید محمد حسین طباطبایی در نظریه ابتکاری خود که به «ادراکات اعتباری» موسوم است می پردازد. ما در این رساله در فصول جداگانه سعی در تبیین وتقریر این دو نظریه را داریم و در پی کشف و تحلیل پیشفرض های ضمنی و مصرح این دو نظریه ایم. در فصل آخر که در مقیاسه این دو نظریه است پس از توضیح و تبیین برخی از مهم ترین وجوه هر نظریه فرااخلاقی مثل زبان اخلاق، متافیزیک اخلاق، عقلانیت اخلاق و معرفت اخلاقی می کوشیم این دو نظریه مذکور را در ذیل آن آن ها صورت بندی کنیم. آنچه که در نتیجه این تحلیل و صورت بندی به آن می رسیم این است که نظریهخطا و نظریه اعتباریات،به عنوان دو نظریه فرااخلاقی به گمان ما در سویه های وجودشناسانه، معرفت شناسانه، عقلانیت اخلاق و زبان اخلاق با یکدیگر قرابت های تامل برانگیزی دارند. به نظر ما ضدواقع گرایی اخلاقی در وجودشناسی اخلاقی، شناخت گرایی در زبان اخلاق، واقع گروی اخلاقی در عقلانیت اخلاق و شکاکیت در معرفت اخلاقی از اشتراکات این دو نظریه می باشد.
گزاره «خدا وجود دارد» از دیدگاه علامه طباطبایی و پلانتینگا
نویسنده:
سمیرا فرزین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به وجود خدا به عنوان اساس هر نوع باور دینی، همواره در معرض حملات نظری از سوی مخالفین بوده که به نوبه خود پاسخ‌های دین‌داران را نیز به همراه داشته است. یکی از این موارد، چالش قرینه‌گرایی است که طبق آن فقط گزاره‌هایی پذیرفتنی، مجاز یا موجه است که شاهد، دلیل، یا قرینه عقلانی داشته باشد. اما مدعای خداناباور این است که باور به وجود خدا شاهد یا دلیل عقلانی ندارد. نتیجه این دو گزاره در کنار هم، عدم جواز یا توجیه باور دینی است. در پایان نامه حاضر، نظرات دو متأله شاخص شرق و غرب در قرن گذشته یعنی علامه سید محمد حسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و مقایسه شده است. بر این اساس، پلانتینگا پس از ارزیابی براهین مشهور تاریخ فلسفه غرب بر اثبات وجود خدا، یعنی برهان‌های جهان شناختی، وجود شناختی (آنسلم) و غایت شناختی (نظم)، هیچ کدام را منتج به مقصود و تمام نمی‌داند. البته به طریق اولی، استدلال‌های مخالفین را بر اثبات عدم وجود خدا نیز نمی‌پذیرد. در مقابل، او که به سنت معرفت‌شناسی اصلاح‌شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره کبرای قیاس قرینه گرا را به چالش می‌کشد: این که « فقط گزاره‌هایی موجه است که قرینه عقلانی داشته باشد» خود به کدام دلیل متکی است؟ وی و هم‌فکرانش با رد انحصار باور‌های پایه در بدیهیات اولی و گزاره‌های بطلان‌ناپذیر، گزاره «خدا وجود دارد» را نیز برای یک دین‌دار یک گزاره واقعا پایه معرفی می‌کنند.از سوی دیگر با بررسی نظریات علامه طباطبایی در این گزارش نشان داده شده است که وی آوردن برهان بر اثبات وجود واجب یا هستی مطلق را نه تنها ممکن می‌داند بلکه در آثار خود نیز به آن اقدام کرده است که مشهورترین آن، تقریر ایشان از برهان صدیقین است. این، به معنی رد ادعای صغرای قیاس قرینه‌گراست. با این حال، نظرات علامه طباطبایی از جنبه معرفت‌شناسی قضیه نیز جالب توجه است. با این که وی هم‌چون سایر فلاسفه مسلمان، به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، اما همه مقدمات برهان (باورهای پایه) را در اصل عدم اجتماع نقیضین خلاصه می‌کند. بر این اساس، خود این اصل اولی به نحوی به پذیرش واقعیت به معنای مطلق آن که در این دیدگاه با وجود مطلق یا واجب یکی است، محتاج است. چرا که ابتدا باید واقعیت را درک کرد تا پس از آن عدم واقعیت را فهمید و در مرحله بعد نتیجه گرفت که واقعیت با لاواقعیت جمع نخواهد شد.
نقد و بررسی «نظریه شریعت صامت» بر اساس مبانی معرفت‌شناسی علامه طباطبایی
نویسنده:
محبوبه اسماعیل‌زاده نوقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی انتقادی ناواقع گرایی دینی در کتاب دریای ایمان با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
حبیب‌الله پاکدامن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:در این رساله نا‌واقع‌گرایی‌های کتاب دریای ایمان با تأکید بر دیدگاه علام? طباطبایی(ره) مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. علامه(ره) بر فطری و بدیهی بودن واقعیت، تاکید دارد. از نگاه وی هستی منحصر در عالم ماده و منابع معرفت منحصر در حس و تجربه نیست. دیدگاه ایشان در مورد هستیِ امر الوهی، علم، مطابقت گزاره‌های دینی با واقع و نفس‌الامر، معناداری و معرفت‌بخشی گزاره‌های دینی گواه این است که علامه(ره) در عرصه‌های هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و در باب گزاره‌های دینی واقع‌گراست. اما در مقابل، کتاب دریای ایمان که توسط دان کیوپیت نوشته شده؛ شامل نا‌واقع‌گرایی‌های فراوانی در عرص? دین است. از مبانی مهم دان کیوپیت می‌توان به طبیعت‌گرایی، تقدم معرفت و شناخت بر هستی و منحصر دانستن ابزار‌های معرفت در حس و تجربه اشاره کرد که با توجه به دیدگاه علامه بطلان آن روشن است. تلاش وی برای بطلان نا‌واقع‌گرایی و اثبات نظری? انتقادی خود، به خاطر نداشتن دلیل کافی، علم زدگی و عدم شناخت وی از سایر ادیان، نافرجام است. ایشان درصدد است تا دین و آموزه‌های دینی را اموری ذهنی و بدون واقعیت خارجی تبیین کند تا مزیت‌های دین بدون اعتقاد به امور متافیزیکی حفظ شود. به عبارت دیگر ایشان به دنبال معنویتی طبیعت-گرایانه است که باعث فعالیت انسان در عرص? زندگی می‌شود. از نگاه علامه چنین تفسیری از دین و آموزه-های دینی صحیح نیست و هیچ مزیتی را به دنبال ندارد؛ چون اعتقادی که ذهنی است و واقعیتی در ورای خود ندارد و تصور دنیا بدون حسابرسی آخرت، نمی-تواند انسان را به فعالیت وا دارد و آرمان زندگی‌اش باشد.
رابطه اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد غزالی
نویسنده:
مریم کامجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه در پی بیان رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد غزالی بوده‌ایم. برای بیان دیدگاه این دو دانشمند بزرگ جهان اسلام ابتدا به تعاریفی که هر یک از این دو دانشمند درباره دین و اخلاق دارند اشاره می‌کنیم. از مجموع آثاری که علامه طباطبایی نگاشته‌اند برمی‌آید که ایشان علماخلاق را فنی می‌دانند که به ملکات نفسانی انسان می‌پردازد. ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست. ایشان در تعریف «خلق» می‌فرمایند: «خلق هو ملکه نفسانیه التی صدر عنها الافعال بسهوله و ینقسم الی الفضیله و هو المهد وحه کالعفه و الشجاعه و الرذیله و هی المذمومه کالشره و الجبن لکنه اذا اطلق فهم منه الخلق الحسن»کلمه خلق به معنای ملکه نفسانی است که افعال بدنی آنچه مطابق اقتضای آن ملکه از آدمی سر می‌زند حال چه اینکه آن ملکه از فضائل باشد مانند عفت و شجاعت و امثال آن و چه از رذائل مانند شره و جبن و امثال آن ولی اگر مطلق ذکر شود فضیلت و خلق نیکو از آن فهیمده می‌شود.»علامه در مورد روش تدوین علم اخلاق، به سه مکتب عقلی، دینی عام و قرآنی در آثارشان اشاره نموده‌اند که مکتب اول دعوت به حق اجتماعی و مکتب دوم دعوت به حق واقعی و کمال حقیقی که موجب سعادت اخروی است می‌نماید ولی مکبت سوم دعوت به حق مطلق که خداست می‌کند که نتیجه آن عبودیت و بندگی خالص است.از نظر مرحوم علامه حسن و قبح از اعتبارات عمومی است که در انجام هر فعلی چه فردی و چه اجتماعی لازم است. علامه در تفسیر المیزان به این مطلب اشاره می‌فرمایند که حسن و قبح یا خوبی و بدی دو صفت اضافی هستند که در پاره‌ای موارد ثابت و در موارد دیگری تغییرپذیر می‌باشند مثل بذل مال که بالنسبه به مستحق خوب و نسبت به غیرمستحق بد است.علامه طباطبایی در باب نسبیت و اطلاق اصول اخلاقی معتقدند که در جوامع انسانی همواره حسن و قبحی وجود دارد و اصول چهارگانه فضائل اخلاقی مانند عفت، شجاعت، حکمت و عدالت در همه جوامع در شمار خوبی‌ها قرار می‌گیرند و نقطه مقابل آنها دائماً دارای قبح هستند و گذشت زمان و تغییر اجتماعات آنها را کهنه نمی‌کند.روش اصلاح اخلاق نیز از مواردی است که در این تحقیق و پژوهش به آن اشاره کنند که از دیدگاه علامه تنها وسیله‌ای که می‌توان برای اصلاح اخلاق از آن کمک گرفت، تمرین و تکرار اعمال صالح که متناسب با صفات اخلاقی است می‌باشد چرا که با تکرار و تمرین عمل در هر بار، صورت علمی خاصی در روح انسان نقش می‌بندد و بر اثر تراکم به جایی می‌رسد که اثر آن صورت، غیرقابل زوال خواهد شد و یا به آسانی از بین نخواهد رفت.در مورد دین نیز علامه طباطبایی در آثار خویش زوایای مختلف مسائل مربوط به دین را مورد بررسی قرار دادند. ایشان در تعریف دین می‌فرمایند: «اعتقاد در حقیقت انسان و جهان و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می‌گیرد دین نامیده می‌شود و هرگز انسان اگرچه به خدا معتقد نباشد از دین (برنامه زندگی که بر اصل اعتقادی استوار است) بی‌نیاز نیست پس دین همان روش زندگی است که از انسان جدایی ندارد.از نظر ایشان به لحاظ معرفت شناسی دین مجموعه‌ای از عقاید و اخلاق و عبادات است از این جهت می‌توان گفت دین مجموعه‌ای از مفاهیم است که در خصوص عقاید و اخلاق و احکام می‌باشد همچنین از نظر هستی شناسی، دین دارای حقیقتی عینی است که مرتبه‌ای از هستی را اشغال نموده است و به غیر از وجود لفظی از وجود عینی و خارجی نیز برخوردار است.پس از روشن شدن مفهوم اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی، به بیان رابطه بین این دو از نظر ایشان می‌پردازیم. رابطه دین و اخلاق را می‌توان از جهت‌های مختلفی بررسی کرد. از جهت معرفت‌شناختی دین و اخلاق هر دو، بر مفاهیمی از قبل «باید» ، «نباید»، «حسن»، «قبح» و ... مشتمل هستند که جزو مفاهیم اعتباری در مورد انسان می‌باشند. مفاهیم دینی از قبیل باید و نباید و نیز مفاهیم اخلاقی مانند باید و نباید، دقیقاً ناطر به رابطه علی – معلولی بین دو حقیقت است و اگر مفاهیم و گزاره‌های هر دو گروه (دین و اخلاق) را از حیث متعلق و آنچه بدان ناظر هستند در نظر بگیریم دارای اتحاد و وحدت خواهند بود.از نظر ارتباط منطقی که دومین نوع از انواع ارتباطات است که از جنبه معرفت شناسی باید بررسی گردد. دین از مجموعه گزاره‌های حقیقی است و اخلاق از جمله گزاره‌های اعتباری می‌باشد. از نظر علامه ادراکات حقیقی و اعتباری ارتباط تولیدی ندارند بنابراین دین و اخلاق ارتباط منطقی ندارند.از جنبه هستی شناسی از مجموع آثار علامه این نکته به دست می‌آید که هستی دارای مراتب طولی و عرضی است . مراتب طولی رابطه علی و معلولی نسبت به همدیگر دارند و هر مرتبه بالاتر از مرتبه مادون کاملتر است و این مراتب عالی از جنبه هستی واقعیتی عینی هستند که علت ایجاد کننده واقعیت حقایق طبیعی می‌باشند. دین و اخلاق هر دو در مراتب عالی هستی به صورت عینیت و وحدت تحقق دارند و به تعبیری دین عین اخلاق و اخلاق عین دین است و هردو موجود به یک موجود واحد می‌باشند. از نظر روانشناسی نیز اگر بخواهیم رابطه بین اخلاق و دین را بیان کنیم اینست که اخلاق فاضله اگر بخواهد ثابت بماند ضامنی لازم دارد که آن را نگهداری کند و آن چیز غیر از توحید نیست واضح است که اگر اعتقاد به معاد در بین مردم نباشد دیگر موجبی که افراد بشر را از پیروی هوا و هوس باز دارد وجود نخواهد داشت. از طرف دیگر باید گفت ایمان نیز به وسیله اخلاق کریمه حفظ می‌شود.بنابراین ارتباط بین دین و اخلاق به صورت تأثیر متقابل می‌باشد. دیگر، ارتباط روان شناسی بین دین و اخلاق رابطه حس پرستش و حس اخلاقی مربوط می‌گردد از نظر مرحوم علامه فطرت اخلاقی از لوازم و آثار فطرت پرستش می‌باشد و منشعب از آن است.پس از بررسی دیدگاه علامه در مورد دین و اخلاق و رابطه ایندو به بیان نظر محمد غزالی درباره دین و اخلاق و رابطه‌شان می‌پردازیم. غزالی اخلاق را اینچنین تعریف می‌کند: «اخلاق عبارت از اصلاح و ویراستن قوای سه گانه تفکر، شهوت و غضب است.» از نظر او اخلاق عبارت است از هیأت نفسانی و یک تشکیلات درونی. غزالی اساس خوبیها و مهمترین آنها را چهار چیز می‌داند و حکمت، شجاعت و عفت و عدالت. فضیلت را عبارت از حد میانگین دو رذیلت می‌داند.غزالی معتقد است اساس تغییر اخلاق و درمان عیوب نفس عبارت از این است که انسان به عیوب خویش پی ببرد و این آگاهی یافتن از چهار طریق امکان دارد یا باید شیخ و پیری را استاد خویش قرار داده و از اشارات او در مجاهدت خویش پیروی می‌کند و یا از دوستی راستین و بصیر و متدین بخواهد حالات و رفتار او را زیر نظر بگیرد و عیوبش را به او نشان دهد و طریق سوم آگاهی از عیبهای خویش آنست که از سخنان دشمنان خود آگاهی یابی و طریق چهارم عبارتست از اینکه با مردم آمیزش کند پس چیزی را که از نظر مردم زشت و ناپسند می‌بیند خودش را بر آنها متهم سازد چرا که طبایع مردم به هم نزدیک است.در تعریف حسن، ابتدا غزالی فعل را نسبت به فاعل به سه نوع تقسیم می‌کند: نوع اول فعلی است که با غرض فاعل متناسب است . نوع دوم، فعلی که با مقصد فاعل ناسازگار است و سوم فعلی که در ارتکاب و عدم ارتکاب آن غرضی وجود ندارد. درتعریف فعل حسن ابتدا آن را به دو نوع تقسیم می‌کند یکی آنکه حسن به مفهوم عام فعلی است که با هدف فاعل سازگار است هدف می‌تواند متعلق شخص یا دیگران باشد. حسن و قبح اموری اعتباری‌اند و به اعتبار اشخاص و زمانهای مختلف تفاوت دارند. نوع دوم فعل حسن بر اعمال خداوند اطلاق می‌شود و مبتنی بر تعریف حسن می‌توان برای قبح نیز تعریفی ارائه کرد.غزالی در اندیشه‌های اخلاقی خود هم از فلاسفه استفاده کرده است و اغلب ایده‌های اخلاقی او مشابه اندیشه‌های فیلسوفان است و همچنین او از سخنان صوفیان در دانش اخلاق بهره برده است. بنابراین می‌توان گفت غزالی از سه منبع عقل و وحی و عرفان در اخلاق استفاده کرده است. پس از بیان اندیشه‌های اخلاقی غزالی به تعریفی که او از دین دارد اشاره می‌کنیم. غزالی در آثار خود بیان می‌کند که حقیقت دین سلوک از محسوس به معقول است . و عبور از جهان محسوس به عالم معقول یا از ملک به ملوک، دین شناخته شده است.او با اینکه پا به دنیای عرفان گذاشته، اشعریت را رها نکرده و از چهارچوب دینی خارج نگشته است. او در فلسفه خود عقل و شرع را با یکدیگر متحد می‌داند . و علوم را به شرعی و غیرشرعی تقسیم کرده است که علم شرعی را علمی است که از انبیاء استفاده شده و عقل و تجربه در آن راه ندارد. در مورد ارتباط دین و اخلاق، غزالی که اخلاق را به عنوان علوم دینی محسوب می‌کند. او اخلاق را علمی دینی- عقلانی می‌داند و در توضیح طریق صوفیان در کشف حق و طریق اهل نظر، روش مذکور را به اخلاق مرتبط می‌داند. بنابراین او وحی، عقل و عرفان را با هم آمیخته است. و در کتاب «المنقذ من الضلال» همه این سرچشمه‌های اخلاق را تأیید می‌کند.از مجموعه مطالب او چنین برداشت می‌شود که نظام اخلاقی به مذهب وابسته است و به طور مشخص انجام اعمال مذهبی مانند نماز و روزه از نظر او عنصر ضروری نظریه اخلاقی وی می‌باشد و روابط با دیگران در اخلاقیات او تکالیفی هستند که خداوند و پیامبر او به آن حکم کرده‌اند.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل جدید کلامی و نیز یکی از مباحث فلسفه دین، مسئله رابطه دین و اخلاق است . در این مبحث پرسش اصلی متوجه کیفیت رابطه دین و اخلاق از دیدگاههای مختلف معرفت‌شناسی و روانشناسی و ... میباشد. مرحوم علامه طباطبایی (ره) از متفکرانی است که در آثار خود به اجمال یا به تفضیل به این مسئله پرداخته‌اند. در مجموع میتوان آراء علامه را، با درنظر گرفتن جنبه‌های مختلف مسئله، قرار داد. در مرحله نخست از جهت آنچه مفاهیم باید و نباید و حسن و قبح و گزاره‌های حاوی این مفاهیم، در حوزه دین و اخلاق، بدان ناظر میباشند. در این جهت باید گفت هر دو سلسله از مفاهیم و گزاره‌های حاوی این مفاهیم در حوزه دین و اخلاق، ناظر به حقایق واحدی هستند. بدین معنی که در مورد "باید" و "نباید" نظریه رابطه علی میان فعل و اثر آن و یا عدم وجود این ارتباط، می‌باشد. در مورد حسن و قبح، نظر بکمال و نقص نوع یا فرد است . پس براین اساس می‌توان گفت از این حیث ، بین اخلاق و این جنبه از دین وحدت حاکم است . دومین جهت در جنبه معرفت‌شناسی، مربوط به ارتباط منطقی میان دین و اخلاق است . دین، در مقام ادراکات حقیقی، با اخلاق، بعنوان ادراکات اعتباری، دارای ارتباط منطقی و تولیدی نمی‌باشد. پس میان دین و اخلاق رابطه منطقی (تولیدی) وجود ندارد. از جنبه هستی شناختی باید گفت ، از طرفی دین (بعنوان متن مقدس)، تنزل یافته یک حقیقت برین در مراتب طولی هستی است . و از طرف دیگر نطام اعتباری اخلاقی در بطن خود قائم به نظام تکوینی و آنگاه تنزل یافته مراتب عالی هستی است . بنابراین باید گفت دین و اخلاق از حیث هستی شناختی، در مراتب عالی هستی، موجود بوجود واحدند و دارای وحدت میباشند. ارتباط دین و اخلاق در منظر روانشناسی در دو جهت قابل بررسی است در مرتبه نخست در جهت ارتباط ایمان و خلقیات و ملکات نفسانی، که در این حالت بین ایمان و خلقیات رابطه علی و معلولی حاکم است . بدین معنا که ایمان نسبت به اخلاق بعنوان علت ناقصه محسوب میگردد و بستگی خاصی بین ایمان و اخلاق وجود دارد. در مرتبه دوم از جهت رابطه حس پرستش و حس اخلاقی میتوان به رابطه آنها پرداخت . در این حالت علامه معتقدند، حس اخلاقی منشعب از حس پرستش است و از لوازم و آثار آن محسوب می‌گردد. نظرات علامه دربردارنده نوعی ارتباط جامعه‌شناختی نیز میباشد. در این حالت نظریه آثار جامعه‌شناختی دین و اخلاق است . عقیده براین است که ثبات و نظم و انتظام در جامعه در سایه دین و اخلاق میسور است . دین و اخلاق هر دو دارای آثار مشترکی در جامعه هستند و از این جهت بین ایندو وحدت حاکم است .
بررسی مقایسه ای مسأله شر از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا
نویسنده:
مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم و پیچیده فلسفه دین در چند سده اخیر "مسأله شر" است که با دو تقریر بیان می شود: 1- مسأله منطقی شد2- مسأله قرینه ای شر.پاسخ دینداران را می توان به دو صورت از هم متمایز کرد: 1- نظریه عدل الهی2- نظریه دفاعیهآنچه در این نوشتار آمده بررسی و مقایسه ای از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا در مسأله شر است. می توان گفت نظر علامه طباطبایی همان رویکرد صدرایی است اما پلنتینگا خود را حامی نظریه "دفاعیه" می داند.
بررسی تطبیقی ایمان از دیدگاه کرکگور و علامه طباطبایی "ره"
نویسنده:
مهسا محمدی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سورن کرکگور، متفکر دانمارکی، ساحت عقل و ایمان را بسیار جدا می‌انگارد. از نظر او ایمان جنس کشف و شهود و وحی عام و عقل هدایت است و رسیدن به آن با یک جهش به فراسوی شواهد تاریخی و عقلی و علمی و اعتقادداشتن به محال و پاراداکس امکان‌پذیر است . علامه طباطبایی، متفکر بزرگ اسلامی، علاوه بر شهودی بودن ایمان اعتقاد دارد که ایمان را می‌توان با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت و بدین طریق راه بر موهومات و تخیلات و عواطف و احساسات بسته می‌شود. از نظر او ایمان امری اختیاری است و در غیر این صورت فاقد ارزش و اعتبار است . آراء این دو متفکر غربی و شرقی را در مسائلی مثل ایمان و دین، ایمان و شهود، ایمان و اختیار، ایمان و عمل، ایمان و رنج، ایمان و محال، ایمان و شورمندی، ایمان و رضا و تسلیم می‌توان برهم تطبیق نمود.
خلود نفس از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
نویسنده:
فاطمه حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ی خلود نفس یکی از مباحث بنیادی در الهیات و به ویژه در فلسفه ی اسلامی می باشد. به لحاظ قدمت، اعتقاد به بقای آدمی، در بسیاری از اقوام وتمدن های نخستین دیده شده اگر چه این عقیده در اقوام مختلف صورت های متفاوتی یافته است. از آن جایی که حیات مهمترین مقوله ای است که هر کس در مواجهه با مرگ با آن برخورد می کند، پرداختن به این مسئله همیشه درمیان بشر ضروری بوده است. اعتقاد به جاودانگی درتمامی ادیان آسمانی وجود دارد. اما شکل تکامل یافته ی این اعتقاد در دین مبین اسلام وجود داشته وقرآن کریم بارها به این موضوع پرداخته است. سوال اصلی این تحقیق اثبات نامیرایی وجود آدمی از دیدگاه علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر معاصر پیرو حکمت متعالیه، بر طبق آیات قرآن است و فرضیه ای که مطرح می شود وجود ذومراتب آدمی در تمامی مراتب هستی است. هویت اصلی انسان نفس مجرد اوست که آن را به علم حضوری در می یابد. اما به نظر ایشانهمین نفس، در سه مرتبه ی عالم وجود که عوالم ماده، مثال ومجرد می باشند، دارای مرتبه ای مخصوص به آن مرتبه است. نفس انسان در هنگام مرگ از جسم مادی به طور موقت قطع تعلق کرده و در روز رستاخیز، بدن دوباره به نفس ملحق می شود. نتیجه اینکه انسان تنها نفس مجرد و یا تنها جسم مادی نیست و انسان با هر دوی اینها جاودانه خواهد بود. اعمال هر کس تعیین کننده ی جاودانگی فرد در دوزخ و یا بهشت است. خلود کفاری که نفس آنها بر اثر تکرار اعمال قبیح به صورتی شقاوت بار درآمده که دائم صورت های قبیح وهول انگیز ایجاد می کند، در عذاب دوزخ وخلود توبه کنندگان و مومنین نیز در بهشت حتمی است.
  • تعداد رکورد ها : 5307